معرفی کتاب برای کودک ۵ تا ۷ سال

در این صفحه می توانید اطلاعاتی از لیست کتاب ها، مقالات، خبرهای مرتبط با معرفی کتاب برای کودک ۵ تا ۷ سال را مشاهده کنید.

زیر دسته بندی ها
«این کتاب پر از اشتباه است» چون یک چشم بزرگ‌تر از آن یکی نقاشی شد، وای اشتباه شد! و یک نقاشی عجیب که خراب شده، یک قورباغه-گربه-گاو عجیب؟ اما می‌شود آن را به بهترین بوته نقاشی تبدیل کرد. و لکه‌های جوهری که این طرف و آن طرف پخش شده‌اند، انگار که از اول قرار بوده مانند برگ‌های شناور در باد باشند.
چهارشنبه, ۲۸ مهر
کتاب «لمس خوب لمس بد» کتابی است برای همه والدین. والدینی که می‌خواهند در خصوص آزارهای جنسی به کودکشان هشدار دهند، ولی نگرانند که چگونه باید در این مسیر گام بردارند. صحبت از آزار جنسی صحبت سختی است مخصوصاً اگر قرار باشد که با کودکان و برای مراقبت از آن‌ها عنوان شود. مادر و پدر معمولاً نگران این هستند که اطلاعاتی نادرست به فرزندشان بدهند، اطلاعاتی که باعث ترس آن‌ها شود و یا آن‌ها را سردرگم کند. کتاب «لمس خوب لمس بد» در این زمینه می‌تواند یاری‌رسان آن‌ها باشد.
چهارشنبه, ۲۱ مهر
«نرو دیگه!» از مجموعه کتاب «فیلی و فیگی» ماجرای یک روز دیگر از دوستی آن‌ها است. روزی که به نظر خوب می‌رسد، درست مثل دیروز البته قبل از آن‌که فیگی اعلام کند وقت رفتن‌اش فرا رسیده است.
دوشنبه, ۱۹ مهر
«دیدی پرواز کردم!» یکی دیگر از داستان‌های مجموعه کتاب‌ «فیلی و فیگی» است. با دیدن عنوان و تصویر روی جلد کتاب به نظر می‌رسد در این قسمت پرواز موفقیت آمیز فیگی در انتظار خواننده است. اما مگر یک خوک می‌تواند پرواز کند؟! بر خلاف فیلی، فیگی فکر می‌کند بتواند پرواز کند، شما چه فکر می‌کنید؟
دوشنبه, ۱۹ مهر
کتاب «مشکل زرافه‌ای» در مورد ادوارد زرافه است. او اصلا از داشتن گردن به این درازی احساس خوش‎آیندی ندارد. حتی از نظرش گردنش اصلا مفید نیست. اما سایروس لاک‌پشت جور دیگری به این ماجرا نگاه می‌کند.
سه شنبه, ۶ مهر
«سلام ترس!» کتابی در مورد شناخت احساس ترس است. عنوان کتاب از همان ابتدا روشن می‌کند که باید با ترس آشنا شد و به او سلام کرد.
یکشنبه, ۴ مهر
در کتاب «آن‌جا که شادی آغاز می‌شود» میزبان احساسی دلپذیر و خواستنی هستیم، شادی. هنگامی شادی آغاز می‌شود که آن را شناخته باشی، به‌راستی شادی چیست؟ آیا مفهوم شادی برای همه یکسان است؟ شادی همیشه یک نام ندارد و همواره پایدار نیست. برای شاد بودن شاید لازم نیست تلاش کنی و دائم دنبال آن باشی. چون شادی همیشه هست و باید در خودت جست‌وجو کنی.
یکشنبه, ۲۸ شهریور
«مراقبم باش!» داستان کتاب‌خوانی پسری به نام یوری همراه با آقای اشنیپل است. آن‌ها در خیالشان پرواز می‌کنند. داستان نشان می‌دهد که برخی از قوانین والدین منطقی نیست و ذهن کودک را با تخیل و انعطاف همراه می‌سازد.
سه شنبه, ۹ شهریور
کتاب «رختخواب خیس» درباره‎ موضوع شب ادراری کودکان است. در این کتاب پسر بچه‌ای به نام مکس که خودش قبلا همین مشکل را داشته است، تصمیم می‌گیرد تا مشاور کودکان دیگر شود. او با توضیح این مطلب که مشکل شب ادراری مشکل خیلی از بچه‌های دنیا است و توضیح سیستم دفع بدن برای دوستان کوچکش، به آن‌ها کمک می‌کند تا مشکلشان را برطرف کنند.
چهارشنبه, ۳ شهریور
«درخت خاطره» داستانی لطیف با موضوع دوستی و غم از دست‌دادن دوست و زنده نگه‌داشتن خاطراتش است.  
سه شنبه, ۲ شهریور
صدای مقصر را می‌شنوی؟ «خوشه‌های خشم[1]»، فیلمی است براساس رمانی[2] به همین نام. تام جود که به تازگی از زندان آزاد شده از راهی طولانی خودش را به خانه می‌رساند اما با زمینی متروک و خانه‌ای خالی روبه‌رو می‌شود. توی تاریکی خانه، او یکی از همسایگان‌شان را می‌بیند و همسایه از سرنوشت تلخ تمامی ساکنان آن اطراف می‌گوید، از زمین‌هایی که مصادره شده، خانه‌هایی که خراب شده و خانواده‌هایی که ناچار به کوچ شده‌اند. تام در جست‌وجوی خانواده‌اش به خانه‌ی عمو می‌رود و پس از آن، این دو خانواده سفرشان را به ایالت دیگری آغاز می‌کنند. سفری که در آن تام، پدربزرگ و مادربزرگ‌اش را از دست می‌دهد، تنها بازمانده‌های گذشته. زمین و خانه را بانک مصادره و بی‌ریشه‌شان کرده و خستگی سفر و دلزدگی از دنیا و جبر مهاجرت، پدربزرگ و مادربزرگ را از آن‌ها می‌گیرد. پدربزرگی که رویای بزرگ‌اش خوردن انگور است و با همه چیزهایی که از دست داده، نمی‌خواهد زمین و خانه‌اش را ترک کند. خانواده تام از اردوگاهی به اردوگاهی دیگر می‌روند و تلخی زندگی‌شان پایانی ندارد. تنها صحنه‌ی دل‌گرم‌کننده داستان، رقص همه‌ی مهاجران در ارودگاهی است که وضعیت بهتری نسبت به دیگر جاها دارد. اما مردم بومی آن منطقه، نمی‌خواهند مهاجران آن‌جا بمانند و قصد آتش زدن اردوگاه را دارند. فیلم تلاش می‌کند با امید تمام شود اما راه تام از خانواده جدا شده و او برای فهمیدن و درک چرایی بلاهایی که به سرشان آمده، آن‌ها را ترک می‌کند.
سه شنبه, ۱۹ مرداد
کتاب «قورباغه و شهاب» یکی دیگر از  کتاب‌های مجموعه کتاب‌ «قورباغه» اثر «ماکس‌ فلت‌هاوس» نویسنده و تصویرگر برجسته‌ی هلندی است؛ داستانی دلنشین، ساده اما ژرف درباره‌ دوستی و همدلی.‏
سه شنبه, ۱۲ مرداد
کتاب «من شنگم» از مجموعه کتاب «شنگ و شنگبان»، داستان پیدا شدن «شنگ» و معرفی بهترین دوستان او و همین‌طور معرفی «شنگبان» به ماست. البته مثل همه جلدهای دیگر، «شنگ» و دوستانش یعنی «تدی» و «زرافه» دست به خلاقیت‌هایی برای پر کردن زمان تنهایی‌شان می‌زنند.
یکشنبه, ۳ مرداد
گفت چونی گفت مُردم گفت شکر/ شد ازین رنجور پر آزار و نکر اولین نمایشی که در آن بازی کردم، حکایت «به عیادت رفتن کر بر همسایه رنجور»، از مثنوی بود. 9 ساله بودم و ناشنوای حکایت را که مولانا نگفته بود زن بوده، پیرزنی کردند تا من که دختر و به سن تکلیف رسیده بودم، روسری و چادر بر سر بگذارم و نقش‌اش را باز کنم. هر واژه‌ای که از دهان‌ام بیرون می‌آمد، بچه‌های تماشاچی را به خنده می‌انداخت. آن نمایش آن‌قدر خوب از کار درآمد که چند بار دیگر هم در همان مدرسه و مدرسه دیگری آن نقش را بازی کردم. همه کودکان آن سال‌ها که پای این نمایش نشستند، به ناشنوایی خندیدند که نمی‌دانست بیمار رنجوری که بر بالین او رفته چه می‌گوید. ناشنوایی که لب‌خوانی نمی‌دانست و با شکر و مبارک باد بر حال بد بیمار رنجور، او را خشمگین کرده بود: «چون عیادت بهر دل‌آرامیست/ این عیادت نیست دشمن کامیست» من بازی‌اش کردم و کودکان به ناشنوا می‌خندیدند. آموزگاران آن سال‌ها برای‌مان نگفتند قصد مولانا از سرودن و گفتن این حکایت چه بود و مفهوم درستِ تربیت یا تربیتِ درست چیست.
دوشنبه, ۲۱ تیر
کتاب «ای هم‌زبان خاموش» مجموعه شعری در ستایش هم‌زبان خاموش ما، کتاب، است.
چهارشنبه, ۲۶ خرداد
«کتاب زمین» از مجموعه کتاب «دنیای دوست‌داشتنی من» کتابی درباره کره زمین، محل زندگی ما، و رابطه ما با آن است.
سه شنبه, ۲۵ خرداد
«ابر سیاه دروغ» از مجموعه «کتاب‌های جولیا» درباره دروغ و پیامدهای آن است. لِوای هر بار که دروغ می‌گوید ابر بالای سرش بزرگ‌تر می‌شود. بالاخره او تصمیم می‌گیرد راستش را به همه بگوید. با این‌که خیلی سخت است اما راست‌گویی قلبش را روشن می‌کند.
سه شنبه, ۲۵ خرداد
«همه چیز درباره‌ی دماغ» در این کتاب آمده است. کودکان در کتاب «همه چیز درباره‌ی دماغ» از مجموعه «کتاب‌های جولیا» با کار بینی و مسائل بهداشتی آن آشنا می‌شوند. آن‌ها به صورت علمی و داستانی و کودکانه، از زبان آب بینی، بدن خود را می‌شناسند.
سه شنبه, ۱۸ خرداد
«نترسیم وقتی که با هم هستیم» از مجموعه «کتاب‌های جولیا» درباره استرس و فشاری است که بعد از حادثه برای کودکان پیش می‌آید. «کوک» این‌بار با داستانی درباره مورچه‌ها و لانه خراب شده آن‌ها، مدیریت استرس پس از حادثه را به کودکان نشان می‌دهد.
سه شنبه, ۱۸ خرداد
زندگی برای‌ کودکان بی‌وزن و بی‌زمان است با ساعت دیواری قدیمی و بزرگ خانه‌ی مادربزرگ‌ام، خواندن ساعت را یاد گرفتم. صبح با رسیدن ما به خانه‌ی مادربزرگ آغاز می‌شد و شب وقتی می‌آمد، که ما به خانه‌ی خودمان برمی‌گشتیم. زمان برای من حرکت عقربه‌ها نبود. روز برآمدن خورشید و شب، آمدن ماه به آسمان بود. ظهر زمانی بود که ما باید می‌خوابیدیم و سروصدا و بازی در خانه ممنوع بود. روز و شب برای‌ام تا روزی که خواندن ساعت را یاد گرفتم، با بازی و کتاب و نقاشی معنا می‌شد. از آن روز به بعد می‌دانستم بیست دقیقه به پنج، یک ساعت و نیم عقب‌تر از شش و ده دقیقه است اما هنوز نمی‌دانستم حرکت عقربه‌های ساعت چه معنایی دارد.
دوشنبه, ۱۷ خرداد